امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

ویـــــــــارونه...

ســـــــــــــــلام خوشمل مامانی...عسلم انشاالله جات راحته گلکم صبح ازت معذرت خواهی کردم چون بیدارشدم دیدم مایل به شکم خوابیدم هنوز بد میخوابم مامانی و عادت به پهلوی چپ خوابیدن رو تو ذهنم حک نکردم. غروبا حالم اصلا" خوب نیست میل به هیچ غذایی ندارم از ترشی وشور بدم میاد و ناباورانه از گوجه سبز بدم میاد از وقتی شما اومدی تو وجودم ماهی نخوردم حتی اسمشم حالمو بد میکنه اولا میگفتم بارداربشم خودمو میبندم به میگو ولی الان این جوری میشم ولی خیالت راحت هر میوه خوشمزه که میاد سریع میخرم و سه تایی میخوریم وخداروشکر از هیچ میوه ای بدم نمیاد خربزه ، گیلاس، هلو،زردآلو،موز که برای شما خیلی خوبه دیروزم حوس بادام ...
8 خرداد 1393

برای خوشبخت بودن مادر بودن کافیست...

شنبه اول هفته ی خوبی بود وشب بارانی تندپشت شیشه میزد/ بعد از شام وصرف یک میوه ی نوبرانه و کلی شوخی وخنده بعداز یک wc تا یک ربع تمام توی خود دستشویی گریه کردم و دنیا باز روی سرم خراب شد جمعه حسی زیر دلم نداشتم و صدای شکستن حباب رو نمیشنیدم که همون تکونای فرشتم بود واین خون لعنتی روی دستمال تمام دنیامو سیاه کرد هادی با ترس اومد و پرسید چی شد ه و... تا صبح به من بد وبا کابوس گذشت ... صبح از کمردرد نمیتونستم پاشم چشمام پف کرده بود تا خود ظهر خوابیدم و ظهر از ضعف بلند شدم ویه نیمرو خوردم/تا ساعت 3 هزار بار مردم وزنده شدم/ به دوست مشهدیم که اتفاقا تو راه حرم بود اس دادم برام دعا کنه برای زنده بودنت ع...
5 خرداد 1393

حکیمی بالاتر از خدا نیست...

سلام ورررروجک مامان که بازم شب جمعه اومدی به خوابم بازم یه پسر ناناز بودی ظهر جمعه که از خواب با یک دلخوشی همیشگی که چند ماهه تو صبحام وول میخوره از خواب بلند شدم وبه نی نی نازم سلام دادم شکر خدا کردم و بدون سر وصدا از اتاق رفتم بیرون آب کتری رو گذاشتم رو اجاق وبایه سیب رو مبل لم دادم و تی وی رو روشن کردم ودرحین گاز زدن به سیب کلاه قرمزی رو میدیدم آب که جوش اومد چای گذاشتم و رفتم دوش بگیرم دوشی که حالا بخاطر وجود یه فرشته فقط یک ربع طول میکشه و درب حمومم کمی بازه تا دچار تنگی نفس نشیم/ از دوش که برگشتم هادی جلوی تلویزیون کسل و خوابالود نشسته بود سلام دادم و باهم یه صبحونه که نه یه ظهرونه خوردیم اون رفتش تایه کارت به کارت...
3 خرداد 1393